مقایسه ورودی خانه های ابیانه و یزد


روستاي ابيانه يکي از روستاهاي زيباي اصفهان  است  و همانند  ماسوله و کندوان از جمله بهترين نمونه تلفيق معماري  و طبيعت است . از خصوصيات بارز اين روستا قرار داشتن در دامنه کوهپايه  کرکس و در يک  دره نسبتا وسيع است  . اقليم کوچک اين منطقه برخلاف قرار داشتن آن در کوير نسبتا معتدل و سرسبز است با زمستان هاي سرد و تابستانهاي نسبتا گرم . اين اقليم بافت روستا و فرم ابيانه و همچنين نوع  مصالح را تحت تاثير قرار  داده  است در ابيانه اغلب ساختمانها دو و سه طبقه  و مکعب شکل  مي باشد و برون گرا بودن خانه هاي اين روستا يکي از ويژگيهاي  معماري  اين منطقه است و استفاده از نوگيرها در اين روستا نيز متداول است.
زيرا بازشوها اغلب در يک سمت  ساختمان است و مصالح  بکارفته  در معماري  ابيانه سنگ ماسه و خشت و تير هاي  چوبي است و همين  خاک آن  به  علت دارا  بودن اکسيد آهن است رنگ خانه هاي اين روستا را تحت تاثير قرار داده است خانه هاي ابيانه به علت نوع اقليم فاقد حياط مرکزي است .


 يزد معمولا به نام پاي تخت کوير معروف است به علاوه اين که در وسط دشت مرکزي قرار گرفته است . وضع معماري يزد يک نوع معماري  خاصي را به  وجود آورده  است که نمونه بارز  آن  حياط  مرکزي است که  باعث به وجود آمدن يک اقليم کوچک يا خرد در خانه است که اين امر به  دليل اقليم گرم و خشک  اين منطقه در خانه خود اقليم  سرسبز  با  باغچه  و حوض آب به وجود مي آيد و با توجه به اين اقليم تابستان نشين و زمستان نشين را به وجود مي آورد . معماري يزد يک  معماري  خشتي  است  وجود  بادگير ها و  برجهاي بلند از نمونه هاي ديگر اين نوع معماري است  که همين عوامل  باعث  درونگرايي  اين خانه ها است . تفاوتهاي بارزي که  بين اين دو معماري وجود دارد داشتن حياط مرکزي و درون گرا و برون گرا بودن اين دو نوع خانه مي باشد .


در اين  مقاله سعي شده است   که  فضاي ورودي  اين  دو  نوع معماري  را  اعم  از شباهتها و تفاوتها مورد مقايسه قرار دهيم .
مقایسه ورودی خانه های ابیانه و یزد

در ابتدا به معرفي عناصر فضه  هاي ورودي مي پردازيم  و در  ادامه به مقايسه  اين عناصر د خانه هاي يزد و ابيانه مي پردازيم
عناصر فضاي ورودي : 1- سردر 2- هشتي 3- راهرو ( دالان )
سردر
اغلب خانه  بخصوص خانه خاي  مجلل داراي سردر  يا درگاه بوده اند معمولا   ديوار هاي  بيروني  کاه گل بوده است  و فقط سردر مجلل  ساخته مي شد . نسبت عرض به تورفتگي سردر معمولا يک به دو است . سکوهاي کناري پاخوره نام داشتند  و براي نشستن کسانيکه با صاحب  خانه  کار  داشتند  ولي  لازم  نبود  وارد خانه شوند تعبيه شده است . تو رفتگي کنه و پوشش آن را کنه پوش ( نيم گنبد  ) مي ناميدند کنه پوش را معمولا با کاربندي مي پوشاندند در پايين کاربندي که لنگه هاي بزرگ گچي تکيه مي کنند از لب بند ( تويزه هاي کوچک ) استفاده مي کردند . در اصلي سردر و در جاهايي دروازه گفته مي شده است .

اجزاي سردر متشکل از چهار چوب و قابهاي روي آن بوده است ( قاب ايراني معمولا متشکل از دو قاب مربع در بالا  و پايين و يک  قاب مستطيل در وسط بوده است ) در صورت پهن بودن عرض  در قاب وسطي به شکل مربع در مي آمده  است . تخته هايي را  که کنار هم قرار مي گيرند به وسيله گل ميخ با تخته اي که در پشت آن قرار داشت به هم وصل مي شدند .  برجستگي  هاي عمودي  وسط که از بيرون ديده  مي شود  دماقه نام داشت .  دو عنصر فلزي حلقه براي زنان و کوبه براي مردان بر روي اغلب درها جاي داشته است .



اجزای اصلی در :
1-    دو قطعه چوب عمودی که در دوطرف در به کار رفته ویدان باهو می گویند .
2-    قطعه چوبی به ارتفاع چهار گره ( 6/26 سانتی متر ) در پایین لته  کام زبانه به با هو ها پیوسته است که در اصطلاح درودگری به یاسار معروف است و همان  جای  پا و پاخور صحیح آن یاسار .
3-    قطعات افقی چوب که باهو ها را در سه جا به هم متصل می کنند به نام کش و میان کش معروف است .
4-    دماغه : چوب نازکی است که در روی درز میانی لته ها کوبیده شده و بوسیله گل میخ به یک لته پیوسته است . دماغه معمولا چیزی شبیه به سر ستون و پایه ای نظیر به ته ستون است .
5-    قاب که گاهی پر و گاهی مشبک است .
6-     چهار چوب از پنچ قطعه چوب تشکیل شده که دو تای آن عمودی و سه تای آن افقی  (یکی در بالا و دو تا در آستانه بطور افقی )  بکار رفته  و میان  دو پاره  چوب افقی پایین آستانه کوبیده می شود و  قطعه  افقی  بالای  چهار  چوب  دو  شاخک  دارد که در دیوار استوار می شود
7-    کلاغپر : معمولا از یک قطعه  چوب  یا تخته  افقی  تشکیل شده که پشت شاخ چهار چوب جای می گیرد و گاهی هم از هم جدا به شکل ذوزنقه است .
8-    پاشنه گرد : یک قطعه چوبی افقی است که در پشت آستانه  کوبیده شده و جای پاشنه ها را در آن بریده اند گاهی  هم  پاشنه  گردها  جدا از هم در دو گوشه  پایین دراز چوب سنگ یا خشت پخته تعبیه می شود .
9-    چفت : هر لته در بالا با یک یا دو رشته زنجیر ظریف مجهز  شده که ته آن با قبه ای روی پولک به لته و سر آن با سد چفتی مادگی دار به سفت چهار  چوب بسته می شود .
10-     پا چفت : چفت کوچکی است که لته ها را به پایین چهار چوب می بندد .
11-     سفت : حلقه ای فلزی است که دربالا و  پایین چهار چوب کوبیده شده از زبانه چفت بیرون است .

در ابیانه دیواره های  کناری سردر ستبر و ضخیم  تر از نوع مشابه خود در یزد است این عمر به علت سرمای  موجود در ابیانه و عایق  بودن دیوارهای خشتی  در برابر سرما  در هر دو فضا ها سردر دارای کمی تو رفتگی است و نسبت آن یک به دو است  در هر دو نمونه سکوهای کناری که پاخوری نام داشتند وجود دارد .

هشتی

 بعد از سردر ورودی وارد هشتی یا کریاس می شوند هرچند که در بیشتر مواقع شکل آن هشت  ضلعی  است اما این به مفهوم هشت یا هشت ضلعی نیست .  هشتی ها  می توانند  به شکل مربع و یا شش ضلعی
باشند .

منظور از هشت چیزی است که از فضای داخلی خانه بیرون آمده است و تنها جایی که با بیرون  خانه در ارتباط  است  این
فضا و راهرو های  پیچ در پیچ منتهی به حیاط اندرونی و بیرونی است که مانع دید افراد غریبه و نا محرم به داخل حریم  مقدس  خانواده  می شده  است ایجاد مکث تقسیم فضایی جهت انتظار از عملکردهای جالب این عنصر می باشد .
هشت ضلعی هایی  که در ایران به کار ربته اند در هشتی های  خانه هم مورد استفاده قرار می گرفت که عبارتند از :
1- هشتی گوش کامل
2- هشت و نیم هشت
 3- نگینی
 4- کشکولی

داخل هشتی  عناصر مختلف  مثل سکو – چراغداران و برای  رفتن به فراور ( اتاق بالای هشتی )  پله ای درنظر کرفته می شد .  پوششهای  هشتی ها  بسیا  متنوع  و معمولا  با کاربندی های زیبا  پوشدیه شده است .  اما مقایسه  بین هشتی  خانه های یزد و ابیانه بدین گونه است که اکثر هشتی ها در خانه های  یزد به صورت هشت ضلعی  یا شش ضلعی ویا به ندرت چهار ضلعی است ولی در خانه های ابیانه هشتی ها  در اکثر موارد به صورت  چهار  ضلعی است – در هر دو نوع خانه هشتی ها برای مانع دید افراد غریبه و نا محرم به داخل حریم خانه است   همچنین  این  فضا   کاربردی  برای  ایجاد مکث  تقسیم  فضایی  و جهت  انتظار  برای عملکردهای دیگر طراحی شده است .
تفاوت دیگر این فضا در این دو نوع خانه این فضای عملکردی در خانه های ابیانه در اکثر  موارد  در  طرفهای  مقابل  خود با پله مرتبط بوده این پله ها باعث ارتباط بین ورودی و فضا های دیگر خانه به خصوص طبقات بالا بوده است  که  این  مورد  برخواسته  از اقلیم این منطقه است ( خانه های طبقاتی ) اما در خانه های یزد  هشتی  علاوه  بر  ایجاد  مکث و تقسیم فضایی عملکردی به طور مستفیم با دالان یا راهرو ها دارد و به این وسیله به حیاط مرکزی و قسمتهای دیگر خانه مرتبط می کند تفاوت دیگر این فضا ها  این  است  که  در خانه های ابیانه فضای بالای هشتی اتاقی به نام اتاق  بالای  هشتی  وجود  دارد ولی در معماری یزد این  گونه فضاها به ندرت یافت می شود ته این ویژگی ها برخواسته از اقلیم این ناحیه است .
در هشتی های  خانه  های  یزد  عناصری  مانند  سکو  و  چراغداران دیده می شود و پوشش هشتی ها نیز بسیار متنوع است . و معمولا با تکنیکهای معماری سنتی پوشانده می شود ولی در هشتی  خانه های  ابیانه به ندرت  این  عناصر و الگو ها  را می بینیم  و  بیشتر جنبه عملکردی و ارتباط با فضاهای دیگر خانه را دارد .



راهرو
 برای وارد شدن به فضا های مختلف از جمله فضاهای مهمانی و اندرونی می بایست از راه رو های  پر  پیچ و خم عبور کنند . راهروهای  پیچ  در پیچ  خانه را دالان  می گفتند . راهرو  سرپوشیده بزرگ را دالان می گویند دوطرف سه دری ها نیز راهرو قرار گرفته است اگر در دو طرف تالار راهرو  ها کمی  پهن تر  باشد آن را تخت گاه می گویند .
 این فضا  در خانه  های یزد یک فضای کاملا  عملکردی است  و وسیله  ارتباطی  بین هشتی با حیاط  مرکزی  و دیگر فضای خانه است اما در خانه های ابیانه دالان یا راهرو تبدیل به  پله می شود و به  فضا های  دیگر خانه که در طبقات بالا است مرتبط می شوند . البته  این تئوری در  مورد  فضای ورودی به خصوص در خانه های یزد وجود دارد که فضای هشتی و دالان های خانه یک فضای تاریک و کم نوری است واین تاریکی و کم نوری به دلیل آن است که وقتی  مهمان  غریبه  یا  نا محرم  که وارد خانه ( حیاط مرکزی ) می شود از این فضا می گزرد مردمک چشم انسان در اثر تاریکی فضا  برای دریافت بیشتر نور باز می شود و پس از گذشتن این فضای تاریک و ورودی فضای باز و پر نور ( حیاط مرکزی ) چشم برای دیدن تا چند ثانیه دچار مشکل است ( باز و بسته شدن مردمکهای چشم ) و در این زمان کوتاه زنان و دختران در حیاط مرکزی می توانند خود را از چشم نامحرم بپوشانند اما این موارد در خانه های ابیانه وجود ندارد .

نتیجه گیری
با مطالعه و انجام  این تحقیق می توانیم  به  این نتیجه برسیم که ورودی های خانه های ابیانه و یزد چه  از نظر  فرم و چه از نظر عملکرد هردو  متاثر از نیازهای  انسان و نیازهای فرهنگی  و  اقلیم  این دو ناحیه است و باید برای درک معماری این دو ناحیه  و یا نواحی دیگر ایران در مورد  فرهنگ  جامعه  نیاز های  انسانها  اقلیم و روانشناسی مردم آن ناحیه مطالعات ویژه ای داشت که مطمئنا معماری آن متاثر از این موارد است .

0 : توضیحات:

ارسال یک نظر