گویش روستای طره

طره


گويش روستاي طره در زماني بسيار دور ريشه دارد شايد ساساني يا  نمي دانم اشکاني . خيلي سعي کردم بفهمم که دقيقا مربوط به چه زماني است اما متـأسفانه موفق نشدم .

شايد به خاطر همين هم بود که از همان راه معروف ثابت کردن در رياضي استفاده کردم . يعني با در نظر گرفتن شواهد و نشانه هاي امروزي سعي مي کنم ادعاي خودم را درباره قدمت گويش طره اي به اثبات برسانم اما اينکه چقدر درست خواهد بود ، نياز به بررسي بيشتر و البته يک زبان شناس خبره دارد .

فکر کنم بد نباشد با پرسش و با پاسخ در باره گويش طره اي صحبت کنم . به نظرت چه طوره؟! فکر نکنم امتحانش ضرري داشته باشد .

 اما پرسش ها و پاسخ ها :

1-    چرا مي گويم گويش و نمي گويم لهجه ؟

براي پاسخ به اين سوال بايد به تعريف گويش توجه کنيم و آن تعريفي که من پيدا کردم اين بود :

« به هريک از گونه‌هاي يک زبان گويش مي‌گويند. گويش‌ها مي‌توانند مربوط به يک منطقه ويژه يا طبقه? ويژه‌اي از جامعه باشند.چند گويش با هم يک زبان را تشکيل مي‌دهند. گويش را نبايد با لهجه اشتباه گرفت. هر گويش خود داراي چند لهجه است.»

حالا با توجه به اين تعريف مي توانيم قضاوت بهتري داشته باشيم . آنچه واضح است اين است که روستاي طره در سرزمين ايران است و زباني که مردم با آن صحبت مي کنند پارسي ، ولي نوع کلماتي را که به کار مي برند ، يا امروزه اصلا در پارسي استفاده نمي شود و يا نوع بيان آن متفاوت است .

به عنوان مثال :

طره اي ها به ماه آذر در زبان خودشان ( آدر ?âdor) مي گويند . البته اين کلمه يعني    ـ آ دُر – خيلي ناشناخته نيست چون هنوز توسط زرتشتيان استفاده مي شود .(  حالا اگر به ريشه هاي آن پرداخته شود شايد تا حدودي به قدمت گويش طره اي پي ببريم ) .

2-    آيا غير از مردم طره افراد  ديگري با اين  گويش صحبت مي کند ؟

جواب مثبت است ،-از آنهايي که من مي شناسم -« اهالي ابيانه» هم با همين گويش صحبت مي کنند البته با يک تفاوت . مي پرسي چي ؟ بايد بگويم لهجه . درسته لهجه مردم ابيانه با اهالي طره فرق دارد ، هر چند که در کليات يکسان هستند .

" يک سوال در اين ميان : راستي دليل اين همه اشتراک بين دو روستاي طره و روستاي ابيانه چيست ؟  جوابش باشد براي يک وقت ديگر !"

3-    قدمت گويش طره اي به چه زماني  مي رسد ؟

اولش يک نکته  را خودماني  بگويم:

اگر ميگم گويش طره اي به خاطر اينه که اسم علمي اين گويش را نمي دانم پس اگر قبلا مشابه اين گويش را جايي شنيدي يا ديدي ولي با يه اسم ديگه بهم ايراد نگير!

 راستش در مقالاتي که من مطالعه کردم ، مطلب قابل توجهي پيدا نکردم ولي با چند دليل نه چندان علمي مي توانم بگويم زمان ساساني و با کمي بلند پروازي اشکاني .

اما دلايل من :

الف-  تعداد زيادي از کلماتي که در اين گويش وجود دارد ، امروزه در زبان پارسي که ما صحبت مي کنيم يا وجود ندارد و يا تغيير کرده است و اگر ريشه هاي آن را دنبال کنيم ، مي توانيم خودشان يا همانندشان را در اوستا و کتابهاي اوايل صدر اسلام ببينيم .

ب‌- با شواهدي که در منطقه وجود دارد به راحتي مي توان فهميد  که مردم اوليه روستاي طره ، در گذشته زرتشتي  بوده اند . وجود آيين ها و اعتقاداتي خاص که حتي امروزه هم وجود دارد اين ادعا را ثابت مي کند ؛ به عنوان مثال احترام  و داستان هايي خاص در مورد آب ، نوع دفن يا حتي وجود آتشکده اي در روستاي مجاور يعني روستاي ابيانه .

حالا شايد بپرسيد اين مسئله  چه ربطي به گويش طره و تاريخ آن دارد ؟ يا اينکه بگوييد خوب بيشتر ايرانيان  در گذشته زرتشتي بوده اند ؛ حق داريد ، و در جوابتان  اين طور مي گويم که : زرتشتي بودن اهالي قديم نشانگر اين است که اهالي روستاي طره مهاجر نبوده اند و يا اگر مهاجرتي صورت گرفته زماني بوده که آنها هنوز پايبند به آيين خويش بوده اند . با توجه به اين نکته واينکه ايشان به دليل شرايط خاص جغرافيايي با محيط پيرامون خود کمتر در ارتباط بوده اند ، شايد بشود پذيرفت زبان آنها همان  گويشي است که گذشتکان اين سرزمين يعني ايران با آن سخن مي گفته اند .

حتي بعدها که مسلمان شدند ( روستاي طره زودتر و ابيانه ديرتر ) باز به علت ارتباط کم اهالي با ديگر نقاط ، گويش آنها تغييري نکرد و جز کلماتي که جسته گريخته به زبانشان راه يافت شکل اوليه آن ثابت ماند .

شايد بتوانم دلايل ديگري را هم بر اين دلايل بيفزايم اما فکر مي کنم تا همين جا کافي است چون بيش از اين باعث خستگيت خواهم شد .

4-    وضعيت اين گويش امروز چگونه است ؟

در بخش قبل گفتم در گذشته اي نه چندان دور ( شايد همين شصت سال پيش ) ارتباط روستاييان با اطراف کم  بود و بنابراين گويش آنها چندان تغييري نداشت . با اينکه گويش طره اي در نوشتار به کار نمي آيد و زبان معيار براي نوشتار همان دستور زبان پارسي بوده و هست ، ولي چون اکثر مردم در گذشته بيسواد بودند،و ارتباط آنها با اطراف کم بود اين گويش با تغييراتي کم به زندگي خود ادامه داد تا زماني نزديک به ما .

اما با بالا رفتن سطح سواد ، گسترش ارتباط روستا با پيرامون خود ، مهاجرت بسياري از اهالي به شهرها و... کم کم نشانه هاي مرگ در اين گويش زيبا ظاهر شده است .

نشانه هاي آن به خوبي پيداست : از بين رفتن بسياري از کلماتي که شايد تا همين پنجاه سال پيش ، جملات روستاييان را مي ساخت و امروز جز کهنسالان کسي آنها را نمي شناسد ، کما اينکه پيران هم خود بسياري را از ياد برده اند .

اصرار اهالي براي صحبت کردن به گويش رايج در شهرها به خصوص تهران .

علاقه نداشتن نسل جوان براي يادگيري اين گويش ، به طوري که حتي معني جملات آن را نمي دانند تا چه رسد به اينکه بخواهند حرف بزنند .

و بسياري ديگر ، کار را به جايي رسانده که اهالي طره به جاي صحبت با گويش مادري و حفظ آن ، کم کم آماده فراموش کردنش مي شوند . نمي دانم شايد اگر گويش طره اي ، راهي در نوشتار داشت و يا اگر مردمش اين قدر به آن کم لطف نبودند ، امروز شمارش معکوس براي به خاطره سپاري يک گويش قديمي آغاز نشده بود !.

در هر حال اين گويش روبه نابودي است و حداقل کاري که مي توان کرد ثبت آن چيزي است که امروز از آن باقي مانده تا شايد فردا روزي به ياد آيندگان بياورد که گويشي اينچنين هم وجود داشته است چنان که پارسي ميانه و پهلوي .

منبع : وبلاگ روستای طره

0 : توضیحات:

ارسال یک نظر