عابدی اهل نطنز، دکتر معروف کوی دانشگاه


این مرد از سال ۱۳۵۹خوابگاهی است!  زندگی با “قیصر” و تغییر قبله کوی

شاید شما هم روزی ساکن خوابگاه دانشجویان بوده اید اما پس از چندسال خوابگاه را ترک کرده اید اما مردی در کوی دانشگاه تهران ساکن است که از سال ۱۳۵۹ این خانه دانشجویی را ترک نکرده است. او هم اتاقی قیصرامین پور بوده و دکترعارف را متقاعد کرده تا قبله کوی را اصلاح کند.
به گزارش خبرنگار مهر، همیشه همه ما انسانها در هر مقطعی از زندگی خانه ای داریم که در آن زندگی می کنیم. خیلی از آدمها در طول دوران زندگیشان دانشجو می شوند و زندگی در خوابگاه را تجربه می کنند اما این تجربه نهایتا چند سال به طول می انجامد. اما در همین تهران مردی ۶۳ ساله زندگی می کند که ۲۹ سال است خانه اش کوی دانشگاه تهران و اتاقهای این خوابگاه است و همسایه هایش دانشجویانی از جنس تمامی شهرها.
نطنز عابدی
عابدی که در کوی دانشگاه به دکتر معروف است ۲۹ سال زندگی در کوی دانشگاه را در کارنامه زندگی خود دارد


کوی دانشگاه تهران واقع در انتهای خیابان کارگر شمالی یکی از ۱۳ خوابگاه دانشجویی دانشگاه تهران و بزرگترین مجموعه خوابگاه دانشجویی در خاورمیانه ‌است که در سال ۱۳۲۴ تحویل دانشگاه تهران شد و پس از آن نیز توسعه یافت.

یکی از ساکنان ویژه این خانه بزرگ دانشجویی عابدی است که ساکنان کوی او را دکتر می خوانند (او لیسانس ادبیات است). او در میان دانشجویان بسیار شهره است و از سال ۱۳۵۳ زمانی که ۲۹ سال داشته وارد دانشگاه تهران شده است. عابدی معروف از سال ۱۳۵۹ یعنی ۲۹ سال پیش قدم در کوی دانشگاه تهران گذاشته و از آن زمان همدمی همیشگی برای کوی دانشگاه و دانشجویانی بوده که آمده اند و رفته اند.

عابدی در حالی که ۳۵ سال از عمر کوی می گذشت وارد این خوابگاه شد. از آن زمان به بعد دانشگاه تهران افراد ویژه ای را چون غلامعلی افروز، محمدرضا عارف، منصور خلیلی اردکانی، رضا فرجی دانا و عباسعلی عمید زنجانی در راس مدیریت خود دیده که همگی آمده اند و رفته اند اما “دکتر معروف” کوی دانشگاه همچنان ساکن دانشگاه و کوی است.

عابدی از سال ۱۳۵۹ یعنی زمانی که هنوز من به دنیا نیامده بودم در کوی دانشگاه تهران زندگی می کند و دیگر جزئی از کوی شده است.

کمتر دانشجویی وجود دارد که یک بار گذرش به کوی افتاده باشد و عابدی را نشناسد. عابدی در خاطرات بیشتر دانشجویان نقشی را بازی می کند. او به واقع دفترچه خاطره کوی دانشگاه است!

در یک بعد ازظهر بارانی به سراغ عابدی رفتیم. چتری در دست راست داشت و رادیویی در دست چپ. در حالی که رادیوی او روشن بود و امواج رادیو قرآن را به خیابان ۱۶ آذر می آورد، پای صحبتها و خاطراتش نشستم.

چون شاغل بودم سال ۱۳۵۳ نتوانستم وارد کوی دانشگاه شوم

عابدی که لیسانس ادبیات فارسی دارد و از سال ۱۳۵۹ در کوی دانشگاه زندگی می کند در گفتگویی خواندنی با خبرنگار مهر گفت: در سال ۵۳ در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران پذیرفته شدم. همان روزی که برای ثبت نام به دانشگاه آمدم تحصیل رایگان شد. در آن زمان که به دوران پیش از انقلاب برمی گردد قانونی بود که به دانشجویان شاغل خوابگاه تعلق نمی گرفت بنابراین نتوانستم از آن زمان ساکن کوی دانشگاه شوم.

سال ۵۹ پس از انقلاب فرهنگی وارد کوی دانشگاه شدم

وی ادامه داد: من آن زمان در مقطع راهنمایی حق التدریسی درس می دادم و راضی نشدم که دروغ بگویم و در خوابگاه ساکن شوم تا اینکه به انقلاب فرهنگی برخوردیم و دانشگاه تعطیل شد تا سال ۵۹ که دوباره دانشگاه باز شد و این بار به خوابگاه کوی دانشگاه آمدم و تا امروز ماندگار شدم.

اهل نطنزم

دکتر معروف کوی دانشگاه افزود: اصالتا اهل اطراف نطنز در استان اصفهان هستم و در حال حاضر هم اقوام دورم در آنجا زندگی می کنند. بستگان درجه یکم اغلب فوت شده اند و در تهران تنها یک خواهر دارم که با خانواده اش زندگی می کند و بعضی روزها به منزلشان می روم تا وظیفه برادری را به جا آورده باشم.

یک اتاق کوچک در کوی دانشگاه دارم اما اکثرا در اتاق دانشجویان زندگی می کنم

عابدی گفت: در کوی یک اتاق کوچک برای خودم دارم که دانشجویان معمولا آن را نمی گیرند و بیشتر اوقات دست من است. وسایل کمی دارم که در اتاق گذاشته ام اما اکثر شبها به اتاق دانشجویان می روم.

وی ادامه داد: در اتاقم وسایل لازم در حد لباس، خشکبار، دانه های روغنی و کتابهایم که بیشتر درباره بهداشت، طب اسلامی، مسائل اجتماعی و قرآن هستند را نگهداری می کنم.

بیشتر خام خواری می کنم

دکتر معروف کوی دانشگاه در رابطه با تغذیه اش نیز به مهر گفت: فقط خام خواری می کنم و معمولا به سراغ غذاهای عمومی نمی روم. در خوابگاه بیشتر شبها با دانشجویان با هم غذا می پزیم و با لذت می خوریم.

وی ادامه داد: البته غذاهای عمومی مثل جوجه کباب را می خورم اما به سراغ غذاهایی مثل چلوخورشت ها و آش که عمومی باشند نمی روم. چرا که مخلفات زیادی دارند و امکان اینکه مواد بدی در آنها به کار رفته باشد وجود دارد.

عابدی افزود: در میان وسایلم همیشه جایی برای دانه های روغنی و غذاهای گیاهی وجود دارد چرا که به سلامت خیلی اهمیت می دهم و تغذیه هم از ارکان حفظ سلامتی است.

نطنز عابدی

 عابدی همدم بسیاری از فارغ التحصیلان این دانشکده (حقوق) که الان حقوقدانهای قابلی شده اند هم بوده است

قبله کوی را اشتباه تعیین کرده بودند

عابدی در ادامه این گفتگوی خواندنی از خاطراتش در کوی دانشگاه به مهر گفت. از خاطراتی که تقریبا اکثر خوابگاهی های دانشگاه تهران آن را می دانند و به آن احترام می گذارند. یکی از این خاطرات که عابدی با دقت و ظرافتی خاص آن را تعریف می کند اشتباهی که مسئولان کوی دانشگاه در تعیین دقیق قبله کوی داشته اند و عابدی آنها را متقاعد ساخته تا قبله را تصحیح کنند.

وی در رابطه با این جریان گفت: نزدیک به ۱۶ سال پیش یک روز در مسجد دانشگاه بودم که متوجه شدم آفتاب ظهر متناسب با ظهر شرعی نیست. از همان روز به دنبال این افتادم که به همه اثبات کنم که قبله مسجد دانشگاه اشتباه است اما کسی به حرفم توجه نمی کرد.

دکتر عارف دستور تصحیح قبله را داد

عابدی ادامه داد: تا اینکه بعد از مدتها پیگیری همان کسانی که با من مخالفت می کردند قبله نما آوردند و دیدند که حق با من است. آن زمان دکتر عارف رئیس دانشگاه تهران بود که دستور داد فرش را به سمت راست مسجد ببرند و محراب اشتباه را بپوشانند. آن روزها خیلی پیگیر شدم تا این اتفاق افتاد چرا که هیچ کس باور نمی کرد که حق با من است.

هم اتاق شدن با قیصر امین پور

اتفاقات جالب و عجیب زیادی در زندگی خوابگاهی عابدی وجود دارد. هم اتاق شدنش با قیصر امین پور در زمانی که قیصر دانشجوی لیسانس بود هم از همین اتفاقات جالب است.

وی در رابطه با خاطرات آن روزها به مهر گفت: زمانی که با قیصر در ساختمان ۲۱ هم اتاق بودم دانشجوی لیسانس بود. ما با هم خیلی خوب بودیم و قیصر خیلی هوایم را داشت.

توصیه عابدی به قیصر

دکتر معروف ساکنان کوی دانشگاه ادامه داد: همیشه به قیصر توصیه می کردم که غذایش میوه و سبزیجات باشد و همیشه صبح های زود درس بخواند و جالب این بود که بیشتر مواقع به توصیه هایم توجه و آنها را اجرا می کرد.

وی افزود: زمانی که امین پور کارشناسی ارشد قبول شد از اتاق ما رفت چرا که دانشجویان ارشد نیاز به اتاقهای خلوت تری نیاز دارند و از آنجا که من بر مسائل کوی نظارت داشتم و مراجعه کنندگانم زیاد بودند دیگر نشد که هم اتاقی باشیم.

تحصیلات تکمیلی برای حقوق بیشتر است که من نمی خواهم

عابدی اضافه کرد: قیصر همیشه به من می گفت چرا درسم را در مقاطع ارشد و دکتری ادامه نمی دهم و من هم همیشه در جوابش می گفتم من به حد عالی دانش کسب کرده ام و این مقاطع تنها برای رسیدن به حقوق بیشتر است نه علم و اطلاعات بیشتر. لذا لازم نیست که برای مدرک درس بخوانم.

ازدواج نکرده ام اما از ازدواج گریزان نیستم

دکتر معروف کوی دانشگاه هنوز بعد از سالها مجرد است اما از ازدواج گریزان نیست و اتفاقا ازدواج را یکی از اصول مناسب دین می داند و خیلی راحت با لبخندی می گوید معیارهایش برای ازدواج چیست.

عابدی که حاضر است در ۶۳ سالگی هم ازدواج کند، گفت: چنانچه فردی متقی و مناسب باشد برای ازدواج مشکلی ندارم. قیافه و مال اصلا در ازدواج و انتخاب همسر برای من مهم نیست. تقوی بهترین ملاک مطمئن و پایدار در ازدواج و انتخاب است که همه به خصوص جوانان و دانشجویان باید به آن توجه کنند تا در زندگی و ازدواج موفق باشند.

تمام شبهایی که در کوی بوده ام هیچ خودکشی اتفاق نیفتاده است

دکتر معروف دانشگاه تهران یکی از افتخاراتش را این می داند که تا به حال هیچ خودکشی در شبهایی که او در کوی بوده اتفاق نیفتاده است و در یک موردی هم که اتفاق افتاده دانشجویی قصد خودکشی داشته با کمک او همه چیز حل شده است.

عابدی در این زمینه گفت: دانشجویان زیاد به من مراجعه می کنند و من هم سعی می کنم توجه آنها را به مسائل دینی و عاطفی بیشتر جلب کنم تا به نوعی از افسردگی آنها جلوگیری کنم.

وی ادامه داد: یادم می آید شبی در سال ۷۴ یک دانشجو قصد خودکشی داشت. ماجرا از ۱۲ شب شروع شده بود تا ساعت چهار صبح که به من خبر دادند ادامه داشت. به آنجا رفتم و ماموران آتش نشانی را راهنمایی کردم که چگونه اقدام کنند تا دانشجو آسیبی نبیند. خدا را شکر همه چیز به خیر و خوشی تمام شد.


مرشد و مشاور همه دانشجویان هستم

وقتی از دکتر مشهور دانشگاه تهران در مورد شغلش پرسدیم با غرور گفت: مشاور و مرشد تمام دانشجویان هستم و سعی می کنم همیشه به آنها کمک کنم.

عابدی گفت: دوست دارم همیشه در جایی که موثر باشم به مردم خدمت کنم بنابراین بیشتر شبها و صبح ها را در کوی هستم و طول روز به دانشگاه می روم.

باران دیگر حسابی دکتر را کلافه کرده است. دانشجویان بسیاری که از کنار ما رد می شوند با او گپ می زنند. دکتر محبوب خیلی از دانشجوهاست و به قول خودشان این روزها علاوه بر دکتر “یوزارسیف” هم شده چرا که کلی خواب می بیند و برای بچه ها تعبیر می کند!

از عابدی می خواهم که چند دقیقه ای دیگر باران را تحمل کند تا چند عکس از وی به یادگار بگیرم. دانشجوها از دکتر می خواهند که برای عکسها کلاهش را بردارد ولی او نگران موهایش است که نامرتب باشند. دانشجوها هم شروع می کنند به تعریف که عابدی تمیزترین فرد کوی دانشگاه است.

دیگر غروب شده و عکاسی هم در هوای بارانی رو به اتمام است. دکتر سوار بر موتور یکی از دانشجوها در حالی که خیابان از ۱۶ آذر دور می شود تا به خانه اش یعنی کوی دانشگاه تهران برود برای من دست تکان می دهد و فریاد می زند: راستی شما خبرنگارید. حواستان جمع باشد رسانه به دست بیگانه نیفتد.

0 : توضیحات:

ارسال یک نظر